۱۴بهمن ماه در خبرها آمد که ستوان یکم علی اکبر رنجبر جانشین پاسگاه انتظامی روستای بیدزرد شیراز در برابر اشرار مورد ضربه سلاح سرد و قمه قرار گرفته و به شهادت رسیده است. این خبر هولناک به طور زایدالوصف ایجاد ناامنی می کند. مردم می پرسند وقتی پاسداران امنیت، امنیت ندارند، تکلیف ما چیست؟
از طرفی دیگر، وقتی ضابط قضایی می بیند اشراری که بازداشت و یا دستگیر کرده با وثیقه هفته بعد بیرون است، انگیزه برخوردش کم می شود.
البته این موضوع کاملا منفک از انتقادی است که به گشت ارشاد و نحوه برخورد برخی نیروهای پلیس و خطاهای آنان صورت می گیرد. فراسوی این ها با اشرار هم باید پس از بازداشت با احترام برخورد کرد. اگر مقاومت هم نکردند نباید با خشونت با آنها برخورد کرد. باید تحت نظر باشند و سعی شود اصلاح صورت گیرد تا جایی که ممکن است. اما این که نسبت به بکاربردن سلاح گرم در برابر امثال قاتل این پلیس مظلوم و شهید، این همه سخت گیری شود، این هم غلط است.
همچنین است اکتفا کردن به گرداندن اوباش در سطح شهر و تحقیرشان، چرا که فقط آنها را گستاخ تر و مشهورتر می کند تا در زمانهای بعد با کینه ای بیشتر رعب و وحشت بیشتری ایجاد کنند. باید بسیاری از کسانی را که اصرار بر شرارت دارند و بعد از آزادی مرتکب خشونت می شوند اعدام کرد. کسانی که به بهانه حقوق بشر با این امر مخالفت می کنند، یکبار تصور کنند این اشرار مزاحم نوامیس و خانواده آن ها شوند. یکبار خشونت قمه و ضربات چاقو بر پیکر خود و عزیزان را تصور کنند .
در نهایت باید قانون اسلام اجرا شود بی هیچ بهانه ای. همین عربستان را استاد شهید مطهری به درستی می گوید که زمانی حجاج از شر دزدان و طرار و... امان نداشتند اما از زمانی که دست دزد را قطع کردند امنیت برقرار شد و شد همین وضعیت فعلی که می دانیم. در خصوص دزدی در کشور ما مادامی که مال رفته، حداکثری نباشد نمی توان دست هر دزدی را قطع کرد و باید سیاست قضایی جبرانی و حمایتی به منظور پیشگیری از وقوع جرم در اولویت و اولیت باشد. اما داستان اشرار متفاوت است. بسیاری از اینها باند دارند و از نظر مالی در وضعیت خوبی هستند. خانه های پوکر و قمار دارند و.... بسیاری از اینها اگر اعدام شوند آن هم به صورت نمادین و دست جمعی ، امنیت بازار هم تحکیم می شود.